29 آبان تا 3 آذر؛ یکهزار و صد و نود پنجمین سالگرد آسمانی شدن کویر اردکان!

وقتى كار امين پايان يافت و حكومت مامون استقرار پذيرفت مامون ضمن نامه‏ هاى متعدد از امام رضا(ع) خواست تا همراه بزرگان علوى به خراسان بيايد و چون با مخالفت امام رو به رو شد، پيكى براى انتقال امام رضا(ع) روانه مدينه كرد. مامون دستور داد امام رضا(ع) را از مسير بصره، اهواز و فارس به مرو ببرند،  چون بيم آن داشت اگر امام از راه كوفه، جبل و قم حركت كند، مهرورزى شيعيان شهرهاى فوق، حكومت مامون را به خطر اندازد. به واقع هجرت امام رضا(ع) يك مهاجرت سياسى اجبارى بود كه در سال 200 هجرى به دستور خليفه وقت انجام شد. گزارش‌های مستندی که از حرکت امام در اختیار است توسط راویان موثقی چون ابوصلت هروی ثبت شده است. مسیری که مأمون تأکید داشت حضرت رضا(ع) را از آن عبور دهد یکی از راههای متداول آن زمان بود که از مدینه به بصره و از طریق سوق الاهواز (اهواز) به فارس و سپس از راه کویر و بیابان میان فارس و خراسان می‏گذشت و به مرو ختم می‏شد. به طور کلی تعیین خط مسیر دقیق سفر امام رضا به واسطه گزارش‏های متعدد و گاه متناقض منابع دشوار است و به همین سیاق تعیین مسیر حرکت امام رضا از یزد تا خراسان نیز با دشواری همراه است. اما بر اساس مشهورترین روایتها و همچنین وجود برخی قدمگاه های معتبر در برخی از مناطق می توان گفت مسير هجرت امام از مدينه به مرو چنين است:

مدينه‏؛ مكه؛ نباج؛ بصره؛ اهواز؛ اربق (اربك)؛ ارجان (بهبهان)؛ ابركوه؛ ده شير (فراشاه)؛ يزد؛ قدمگاه خرانق (مشهدك)؛ رباط پشت‏بادام؛  نيشابور؛  قدمگاه نيشابور؛ ده سرخ‏؛ طوس‏؛ سرخس؛ مرو.

از نظر زمانی نیز با بررسی منابع موجود و روایات معتبر برخی از پژوهشگران روزشمار این هجرت تاریخی حضرت رضا علیه‌السلام از مدینه تا مرو 201 ـ 200ق/196 ـ 195ش را چنین بیان می کنند:

 ـ حج تمتع، سه‏ شنبه اول تا چهارشنبه 10 ذی حجه/14 تا 23 تیر

ـ حركت از مدینه، پنج‏شنبه 15 محرم/27 مرداد

ـ ورود به بصره، دوشنبه 3 صفر/14 شهریور

ـ حركت از بصره، شنبه 8 صفر/19 شهریور

ـ ورود به اهواز، یكشنبه 16 صفر/27 شهریور

ـ حركت از اهواز، دوشنبه 16 ربیع‏ الاول/25 مهر

ـ ورود به فارس (شیراز)، سه‏ شنبه 26 ربیع‏ الاول/5 آبان

ـ حركت از فارس (شیراز)، سه‏ شنبه 1 ربیع‏ الاخر/10 آبان

ـ ورود به یزد، چهارشنبه 15 ربیع‏ الاخر/25 آبان

ـ حركت از یزد، یكشنبه 20 ربیع‏ الاخر/29 آبان

ـ ورود به نیشابور، سه‏ شنبه 7 جمادی‏الاولی/15 آذر

ـ حركت از نیشابور، جمعه 1 جمادی‏ الاخر/9 دی

ـ ورود به طوس، یكشنبه 3 جمادی‏ الاخر/11 دی

ـ ورود به سرخس، جمعه 8 جمادی‏الاخر/16 دی

ـ حركت از سرخس، شنبه 23 جمادی‏الاخر/1 بهمن

ـ ورود به مرو، جمعه 29 جمادی‏ الاخر/7 بهمن

ـ اعلام ولایتعهدی، دوشنبه 7 رمضان/14 فروردین

بنابراین پژوهش ها و بر اساس چنین روزشماری که به تایید بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی نیز رسیده است، امام رضا(ع) در 17 آبان وارد ابرقو و در 24 آبان به تفت می رسند و طبق آنچه در برخی از منابع آمده چند روزی را در یزد توقف می نمایند. در این مسیر قدمگاه های متعددی منتسب به امام هشتم وجود دارد؛ مسجد بیرون ابرکوه و قدمگاه فراشاه (اسلامیه) و مسجد فرط یزد از مشهروترین و معتبرترین  قدمگاه هایی است که ذکر و شرح آنها در منابع مختلف آمده است.

راههايي كه از بيابان و كوير مابين فارس و خراسان و نايين و اصفهان و ري و كرمان و سيستان منتهي مي‌شد در منابع جغرافيايي قديم ذكر شده  و در اینجا تنها به شرح مسير راه يزد به خراسان كه در بررسي مسير عبور حضرت رضا عليه‌السلام مورد توجه است مي‌پردازیم. بنابر نقل جيهاني جغرافیدان قرن چهارم در اشکال العالم مسير اين راه عبارت است:

 - از يزد تا «انجيره»  يك منزل و بدان جا چشمه‌اي است و حوضي از آب باران.
 -
از انجيره تا «خرانق». خرانق دهي است كه در آن جا زراعت و دامداري كنند و حدود دويست خانه در آن است.
 -
از خرانق تا «تل سياه و سفيد» تا «ساغند» يك منزل است، آن جا دهي است آبادان و چشمه‌ي آب كه چهارصد مرد در آن سكني دارند.
 -
از ساغند تا «رباط پشت بادام» يك منزل است، آب آن جا از چاه است و در آن جا كاروانسرا و منزلي است.
 -
از رباط پشت بادام تا «رباط محمد» يك منزل است و آن جا سي مرد باشد و ايشان را چشمه‌ي آب و كشت هست.
 -
از رباط محمد تا «ريگ» يك منزل است و در آن جا كسي نيست، چشمه‌ي آبي است و مقدار دو فرسنگ ريگ است.
 -
از ريگ تا «مهلب» يك منزل و در آن جا كسي نيست، چشمه‌ي آب و كوهي است.

بنابر آنچه گفته شد، حضرت رضا عليه‌السلام از منطقه‌ي كويري و راه خشك بياباني عبور كرده‌اند و در منابع اين منطقه‌ي كويري را شهر يزد ذكر كرده‌اند. علاوه اين موضوع اين شهر در مسير راه قديمي فارس به شيراز قرار داشته و وجود قدمگاه‌ها و آثار يادبود برجاي مانده از عبور حضرت رضا عليه‌السلام در حوالي شهر يزد و برخي مناطق آن كه از قدمت و اعتبار درخور توجهي برخوردارند، عبور حضرت عليه‌السلام را از اين شهر قوت مي‌بخشند.

در 29 آبانماه سال 195 شمسی امام رضا (ع) یزد را  ترک نموده و یک روز بعد یعنی 30 آبانماه به خرانق می رسند و در محلی که امروز به نام "مشهدگ" شناخته می شود اقامت می نمایند. آنگونه که استاد ایرج افشار در کتاب یادگارهای یزد می نویسند: مشهدک که مقام نزول حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه است در کنار قبرستان خرانق قرار دارد و تنها از آن بقعه‏ ی گلی کوچک و ویرانه‏ ای که یک طاق گنبدی شکل دارد بر جای مانده بوده و مردم و اهالی این منطقه مشهدک را محل عبادت و نماز حضرت اما علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه می ‏دانند، و به همین دلیل آن مکان را محترم و مقدس می‏ شمارند و گاهی قاریان در آن به قرائت قرآن می‏ پردازند. در این بقعه سنگ خاکستری رنگی به اندازه‏ی 29 در 27 سانتی‏متر بر دیوار سمت قبله (به جای محراب) نصب شده بود که به خط نسخ، عباراتی به تاریخ 595 هجری بر آن حک شده و اطلاعات مهمی از عبور حضرت ثامن الائمه صلوات الله علیه در اختیار محققان و مورخان می‏گذارد و براساس آن شیوع روایت عزیمت آن حضرت از طریق یزد در قرن ششم تأیید می ‏شود و چون از سندهایی نیست که ساخته و پرداخته‏ ی عصر صفوی باشد حائز اهمیت فراوانی است. نکته‏ ی دیگری که جالب توجه و دقت است این است که کتیبه‏ ی این سنگ به زبان فارسی است و در این خطه از لحاظ قدمت نظایر زیادی ندارد و به علاوه در رسم الخط آن شیوه‏ ی کتابت آن عصر (قرن ششم) به کار رفته است که طبعا فوایدی از دیدگاه زبانشناسان و محققان خط بر آن مترتب خواهد بود. متن کتیبه به این شرح است: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، امیرالمؤمنین، به تاریخ ستع و تسعین مائه(196 شمسی) علی بن موسی الرضا اینجا رسیده است و در این مشهد فرود آمذ (آمد) و مقام کرد. و به تاریخ سنة اثنی و تسعین و خمسائه (592) مشهد خراب بوذ (بود) و از جهد بوبکر بن علی ابی نصر رحمة الله فرموذند (فرمودند) و به دست ضعیف پرگناه یوسف بن علی بن محمد بنا واکرده شذ (بنا کرده شد). خذایا (خدایا) بر آن کس رحمت کن کی (که) یک بار قل هو الله به اخلاص در کار آنک (آن‏که) فرموذ (فرمود) و آنک کرد و آنک خواند کنذ (کند). کتبه یوسف بن علی بن محمد، فی شهر ربیع الاول سنة خمس و تسعین وخسم مائه(595)».

بعد از خرانق نیز طبق معمول کاروانهایی که از این مسیر می گذشته اند، امام رضا(ع) نیز می بایستی از ساغند و سپس رباط پشت بادام نیز عبور کرده باشند که طی این مسافت تقریباً دو یا سه روز طول می کشیده است. هرچند در هیچ یک از این نقاط درگر قدمگاهی به اعتبار و قدمت قدمگاه خرانق وجود ندارد.

بنابراین بیابان داغ و کویر تف دیده اردکان در 1195 سال پیش بین روزهای 29 آبان تا 3 آذرماه به قدوم آسمانی فخر آسمان و زمینیان، علی بن موسی الرضا (ع) مفتخر گردیده و خاک بیابانش همطراز بی نهایت آسمان شده است.

بجاست که بدین مناسبت پرقدر و ارزش مسولین شهرستان این چند روز را به یمن قدوم امام هشتم در این سرزمین، هفته اردکان نامگذاری نمایند و در 30 آبانماه که مصادف با ورود امام رضا(ع) به خرانق می باشد، برنامه هایی متنوع و مرتبط برگزار نمایند. همشهریان خرانقی، من که در آن روز عزیز آنجا نیستم اما شما اگر دوشنبه این هفته خرانق بودید و به مشهدگ، محل عبادت امام غریب رفتید برای ما هم دعا کنید!

اما آنان که بیشتر می خواهند درباره این هجرت تاریخی بدانند، کتاب جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا (ع) را اینجا و اطلاعاتی پیرامون مشهدگ خرانق را اینجا می توانند مشاهده نمایند و آنان که مشتاق زیارت ثامن الحج (ع) هستند اینجا را مشاهده نمایند.

رضا ملاحسینی اردکانی

 

خوش به حال تفت !!

دو سه سالی می شود که در تفت به بهانه سالروز شمسی عبور امام رضا (ع) از تفت که به روایتی مصادف با 24 آبانماه می باشد و همچنین همزمانی آن با پایان برداشت انار از باغات انار این شهر، 24 آبان را روز تفت نامیده اند و دبیرخانه ای دائمی چهت بزرگداشت این روز و برپایی جشنواره "تفت شهر بهشت"  سامان داده اند. جالب اینجاست که مجری اصلی این برنامه فرمانداری تفت  است که با همکاری سایر بخشهای دولتی و غیردولتی برگزار می شود. کافی است یک جستجوی کوچک در اینترنت بکنید تا بیشتر درباره این روز و برنامه های پرزرق و برق آن که به همت مسولین و مردم تفت برگزار می شود بدانید، اما برای آشنایی مختصر می توانید اینجا و اینجا و ایجا و اینجا را هم مشاهده کنید.

نزدیک به 3 سال پیش بود که با همفکری برخی از دوستان پیشنهاد انتخاب روزی خاص به نام اردکان و برگزاری جشنواره ای کامل و جامع پیرامون فرهنگ و هنر و تاریخ اردکان را به مسولین شهر ارائه دادیم. به تنها چیزی که متهم نشدیم کفر و شرک به خداوند بود!! امام جمعه وقت چنین تفکری را تعصب و جهالت و حمیت دانستند که موجب تفرقه می شود. فرماندار محترم از حواشی برنامه ترسیدند. شورای اسلامی شهر برخی موافق و برخی بی خیال بودند. شهردار وقت موافق اما دو دل بودند. خلاصه کسی ضرورت و عمق برنامه روز اردکان را درک نکرد که نکرد!

چقدر ظرفیت و پتانسیل برگزاری چنین برنامه هایی با کیفیت به مراتب بالاتر در اردکان وجود دارد که قدر نمی دانیم! خوش به حال تفت که وقتی پای شهر و دیارشان و نشان دادن فرهنگ زادگاهشان به میان می آید، دیگر دید سیاسی ندارند، دیگر بحث اعتبار و پول در میان نیست، دیگر همه یکدل و یک نوا می شوند! بدا به حال شهر من! بدا به حال اردکان که با پیشینه ای غنی و پرافتخار وقتی می خواهیم برایش کاری کنیم خط کشی ها شروع می شود، این بار همه سیاسی می شوند، سخنران کیست؟ مدعوین کیانند؟ این مورد دارد؛ آن یکی فلان است و ... بدا به حال شهر من!!

با این همه دوستان من از پای ننشستند و علی رغم همه بی مهری ها هرچند نشد روزی به نام روز اردکان معرفی نمود و برنامه ای پربار در آن برگزار کرد اما سعی کردند دوبار در سال یکی در دوره اردکان شناسی و اختتامیه آن و دیگری در جشنواره فرهنگی – هنری اردکان؛ یادگار ماندگار، بخشی از برنامه هایی که می توان در این باره انجام داد را ارائه نمایند.

نمی دانم آیا روزی خواهد آمد که روز اردکان باشد یا نه! اما امیدوارم کمی دید مردم و مسولین تغییر کند و از شهری مثل تفت الگو بگیرند! از طرف خود و دوستانم در انجمن چارسوق کویر می گویم که:

مسولین ومردم با فرهنگ تفت، خوشا به غیرت و تلاشتان، روزتان مبارک!!

راستی این روزها مصادف است با سالروز شمسی عبور امام رضا (ع) از خرانق و ساغند و رباط پشت بادام که همه آنها از توابع اردکانند، پس:

سالروز آسمانی شدن خاک داغ کویر تف دیده اردکان به قدوم شمس الشموس، سلطان طوس، حضرت عشق، علی بن موسی الرضا (ع) مبارک!

رضا ملاحسینی اردکانی

دست‌نوشته دکتر ولايتي و چارسوق

به بهانه‌ی فصل پسته ته‌کنی و انارچینگ که گذشت!!!‏

باسمه تعالی

از محصولات کشاورزی شهرمان هنوز نام پسته وانار می‌درخشد. با توجه به اقلیم خشک و بیابانی بودن منطقه، مردم توانسته‌اند در طول سالیان متمادی از حداقل امکانات طبیعت، حداکثر استفاده را ببرند. امّا آنچه در این نوشته مورد نظر است نقش  مناسبات خانوادگی در این میان است. باهم مروری بر  مسیر کاشت تا برداشت این دو محصول  داریم.

پسته

پرورش نهال‌های کوچک (کپی)  تحت نظر و سپس انتقال آن به زمین کشاورزی و بعد از چند سال ثمر دادن درختان. اول پیوند زدن توسط شخص خاص، سپس با پرده‌هایی بزرگ که در قدیم از جنس پارچه (شال) و حال از نوع پلاستیکی که توسط  اهل خانه آماده شده بود و سپس پدر و پسران و نوه‌ها  (و کمتر مادر و دختران) با هم به صحرا (پسته‌زار) رفته و پسته‌ها را می‌چینند (پسته ته‌کنی). بعد از این پسته‌ها را برای پوست‌کنی (سفید کردن) به آسیاب برقی می‌برند (در این چند ساله) و بعد دوباره پسته‌ها را به خانه بر می‌گردانند و حالا نوبت اهالی خانه است تا پسته‌های پوک یا نامرغوب و یا دربسته را از هم جدا کنند و برای خشک کردن، پهن کنند و برای مصرف خانواده یا  بازار آماده کنند و درحاشیه، بچه‌ها به شکستن پسته‌های پوک و نامرغوب برای یافتن مغز در کنار مادربزرگ که پسته‌های دربسته را -که خیلی هم مرغوب هست- می‌شکند، مشغول هستند و ... این کار تقریباً یک ماهی در خانواده‌ها به‌تناسب زمان و مکنت خانواده ادامه دارد.

انار

پس از انتخاب نهال مناسب (پاده) و کاشتن آن در زمین مناسب، پس از چند سال آماده برداشت می‌شود.

در برداشت انار نیز خانواده در کنار هم قرار گرفته (از کوچک وبزرگ) و دست به دست انار‌ها چیده شده و آماده عرضه می‌شود. در این بین زن‌های خانواده در کنار هم برای آماده کردن رب انار، انارهای ترک خورده و نامناسب را برای دانه کردن  انتخاب و دانه می‌کنند و رب می‌پزند؛ بچه‌ها هم کمک می‌کنند و جایزه می‌گیرند و ... خلاصه تا چند روزی به این بهانه خانواده بیشتر با هم در ارتباط‌اند.

حال این نکته هم در نظر می‌گیریم که کشاورزی در اردکان  بیشتر به صورت مستقل است و هر کسی از دسترنج محصول خود استفاده می‌کند که در علاقه‌ی خانواده نسبت به در کنار هم کار کردن و نفع مشترک  آن موثر بوده است و حاصل با هم بودن‌ها، انتقال سینه به سینه فرهنگ عامه بوده و کم و بیش نیز با رنگ و بویی متفاوت‌تر هست. 

خلاصه این‌که در فرهنگ عامه از هر فرصتی برای در کنار هم قرار گرفتن خانواده استفاده می‌شده؛ گاهی در روضه و عزای خانه‌ای، گاهی در اعیاد و دید و بازدید اماکن مقدس (زواری) و گاهی در کشاورزی و دامداری و در همین مناسبت‌ها و فرصت‌ها بوده و هست که تصمیم‌گیری‌های مهم خانوادگی اتخاذ می‌شده (مثل انتخاب همسر برای فرزندان) و نظر همه هم مهم بوده و نیست!

البته این روزها دیگر بیشتر این کارها را توسط کارگر و ترمینال مخصوص انجام می‌دهند ولی هنوز می‌توان در خانواده‌ها رگه‌هایی را از آن یافت و البته که همه این‌ها برداشت شخصی است؛ خوشحال می‌شوم تجربیات و نظرات شما را نیز باهم ببینیم.

محمدعلی سرافراز اردکانی.

عید ولایت بر شیعیان مولا علی (ع) مبارک باد

عید سعید غدیر خم مبارک!


"عید آزادی و عدالت" شعری از مرحوم آیت الله بهجتی "شفق" پیرامون عید غدیر


چشم تاريخ مانده است به راه

مي کند روزگار خيره نگاه
دل ايام مي تپد از شوق
مي کشد زانتظار گردون، آه
سوخته ز آرزو، دل خورشيد
درهوس باز مانده ديده ماه
فجر بيدار مانده شب، همه شب
سرکشيده زشوق صبح پگاه
تا مگر فصل عيش وناز آيد
روز عيد غدير باز آيد
بذر حق درغدير کاشته شد
پايه عدل کل گذاشته شد

ادامه نوشته

شیرینی فرهنگ یزد در "یه حبه قند"

تا کنون برای هیچ فیلمی مطلبی ننوشته ام و بنابراین نمی دانم از کجا باید شروع کنم و مقدمه چینی کنم اما این را می دانم که درباره این یکی فیلم باید بنویسم! پس همین می شود مقدمه! "یه حبه قند"؛ فیلمی که از نگاه یک مخاطب و نه به شیوه یکی منتقد حرفه ای می خواهم درباره آن بگویم. تا کنون نقدها و مطالب فراوانی درباره آخرین ساخته سیدرضا میرکریمی نوشته شده که هریک به وجهی از این اثر پرداخته اند اما این نوشته از جنس هیچ یک از آنها نیست.

نوروز سال 88 بود که شادمهر راستین را در اردکان دیدیم و با دوستان ساعتی را به گفتگو با او پرداختیم و صحبت از معماری بافت تاریخی اردکان و ارزشهای اجتماعی ساکنان آن بود که در خلال صحبتهایش اشاره کرد که قرار است کاری در همین حال و هوا توسط میرکریمی ساخته شود و مسافرت او هم به اینجا بی ارتباط با آن نیست. میرکریمی پیش از این و چند سال قبل اپیزود ساخته خود در فیلم "فرش ایرانی" را با عنوان "خاطره خاطره" در اردکان ساخته بود که ارتباط خانواده سنتی اردکانی با هنر فرش را نشان می داد. او در جایی بیان می کند که همانجا و هنگام ساخت این اپیزود تحت تاثیر فضا و محیط و فرهنگ آنجا به فکر بسط این نگاه در قالب فیلم بلند سینمایی می افتد و بعدها با همکاری راستین طرح یه حبه قند آماده می شود.

بسیاری از منتقدین و صاحب نظران یه حبه قند را به فرش بافته ایرانی و یا مینیاتوری زیبا تشبیه کرده اند که هر جزء آن به دقت و سرجای خود قرار گرفته و کلیتی زیبا را فراهم نموده است اما از آنجایی که تخصصی در نقد سینمایی ندارم وارد مباحث تکنیکی و فنی آن نمی شوم و تنها به عنوان یک جوان یزدی که به فرهنگ دیارش علاقمند است چند نکته را می نویسم.

ادامه نوشته

نگاهی مختصر به تاریخچه پنجاه ساله حوزه‌بندی انتخاباتی اردکان

* رضا ملاحسینی‌اردکانی – کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی

انتخابات پارلمانی در ایران پس از پیروزی انقلاب مشروطه و شکل‌گیری مجلس شورای ملی، یعنی بیش از صد سال سابقه دارد. در طی این سال‌ها و برای برگزاری راحت‌تر انتخابات و دادن نظم و نسقی به روند برگزاری آن، سرزمین ایران به حوزه‌هایی کوچک‌تر تقسیم‌بندی گردید.

در نخستین انتخابات مجلس شورای ملی که در سال 1285 شمسی برگزار گردید، انتخابات به صورت اصنافی و بدون توجه اساسی به مناطق جغرافیایی اجرا شد. دومین دوره انتخابات مجلس شورای ملی در سال 1288 شمسی بر اساس نظام‌نامه انتخابات دو درجه‌ای و به‌صورت دو مرحله‌ای برگزار گردید. در این شیوه در هر حوزه سه برابر تعداد نمایندگان آن در مجلس انتخاب و از بین آنان نمایندگان حوزه در مجلس انتخاب می‌گشته است.

در این قانون تعداد نمایندگان یزد و توابع در مجلس شورای ملی 3 نفر و تعداد منتخبین درجه اول نیز 9 نفر آمده است. این انتخابات در 5 نقطه ولایت یزد برگزار می‌شده که عده منتخبین درجه اوّل هر نقطه  به‌ترتیب متناسب با جمعیت و اهمیت آن مناطق، به این شرح بوده است: یزد 4 نفر، نائین 2 نفر، اردکان، عقدا و شهربابک نیز هر کدام 1 نفر.
ادامه نوشته

یک روز در ریگزارهای اردکان

به مناسبت 13 آبان و گرامی‌داشت این روز عزیز همایش استانی ریگ‌نوردی در ریگ‌زارهای مغستان اردکان برگزار شد و این بهانه‌ای بود برای من تا گزارشی از این همایش یا بهتر بگویم گزارشی با عنوان یک روز در کویر بنویسم، البته مختصر و مفید.

قبل از هر چیز یک توضیح لازمه و آن مشخصات کلی منطقه است. ریگزار مغستان به صورت Lمانند است که از شمال به روستای مغستان و از طرف دیگر به رباط مشیر و هزاردره و زرین ختم می‌شود. وسعت تقریبی منطقه درحدود 17 کیلومتر عرض و 35 کیلومتر طول است که یکی از بزرگ‌ترین شن‌زارهای کشور محسوب می شود.

و حال آغاز سفر ...

ادامه نوشته

ابوطالب اردکانی؛ شهید مروه!

جوان 22 ساله‏ای به نام میرزا ابوطالب اردکانی، فرزند حاج حسین مهرعلی، در سال 1322ه. ش. با همسرش، به قصد تشرّف به حج زادگاهش اردکان را ترک کرد و از راه خرمشهر به کویت رفته و از آنجا با شتر به‏سوی سرزمین حجاز و مکه حرکت می‏کند و پس از طیّ مسافتی طولانی و با پشت سرگذاشتن رنج‏ها و سختی‏های فراوان، وارد مکّه می‏شود و پس از انجام عمره تمتّع، چند روزی را در مکّه می‏ماند و سپس برای حجّ تمتّع محرم شده، پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا روز دهم ذی‏الحجّه برای ادامه اعمال، به مکّه باز می‏گردد. سپس در یکی از قهوه‏خانه‏های کوچک مکّه، از غذایی که بعداً احتمال داده شد از گوشت فاسد تهیّه شده باشد، استفاده کرده و پس از مدّت کوتاهی، برای انجام اعمال وارد مسجدالحرام شده، مشغول طواف می‏شود. لیکن در اثر گرمی هوا و خستگی راه و نیز استفاده از غذای فاسد، حالت استفراغ به او دست داده و برای اینکه با قِی‏کردن، زمین مسجدالحرام را آلوده نسازد، در دامان احرام خود استفراغ و بلافاصله اطراف آن را می‏گیرد و مراقبت می‏کند تا روی زمین نریزد.
عدّه‏ای از حجّاج که برخی از آنها نیز مصری بودند وقتی این حاجی ایرانی را با آن حال مشاهده می‏کنند - با توجّه به پیشینه ذهنی برخی سنّی‏ها که شایع کرده بودند شیعیان حرم مکّه و مدینه را عمداً ملوّث می‏کنند - به وی حمله کرده، کتک سختی به او می‏زنند، در این هنگام به ناچار دامن احرام از دست او رها می‏شود و قِی روی زمینِ حرم می‏ریزد و عده‏ای شروع به جار و جنجال می‏کنند.
با جنجال آفرینی این افراد، شرطه‏های حرم، این حاجی مظلوم را بلافاصله دستگیر کرده، به همراه برخی دیگر از طواف کنندگان در محکمه حاضر و علیه این حاجی ایرانی شهادت می‏دهند که او قصد داشت تا حرم و کعبه را آلوده کند، قاضی نیز بدون بررسی و تحقیق و استماع دلائل متّهم، حکم اعدام او را صادر می‏کند و سرانجام در محلّ صفا و مروه و در حضور حاجیانی که از سراسر جهان اسلام به حج آمده بودند، وی را گردن می‏زنند.

ادامه نوشته

2 ذی الحجه؛ سالروز ارتحال آیت الله العظمی محقق داماد (ره)

آیت الله العظمی حاج سید محمد محقق داماد، مرد دانش و تحقیق، یكی از انجم ‏فروزان فقاهت و یكی از فقیهان نامدار شیعه در قرن چهاردهم هجری می ‏باشند كه‏ شاگردان برجسته و رجال علمی تربیت كرده او امروز نور افكنان اجتماع می‏ باشند و همگی به وجود چنین استاد فرزانه ‏ای افتخار و شكرگزاری دارند.

ولادت:
ایشان در یك بیت رفیع علمی و ولائی در احمد آباد اردکان پا به عرصه حیات‏ نهادند. والد عالیقدرش مرحوم حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید جعفرموسوی، یكی از ارادتمندان و شیفتگان مقام شامخ اهل بیت عصمت و طهارت بودند. بارها به سفر عتبات عالیات تشرف پیدا كرده بودند. در سفر اخیر كه با پای پیاده عازم‏ دیار دوست ‏بودند، روح خداجویش به ملكوت اعلی پیوست و كودك هنوز از مادر متولد نگردیده بود.
بسیار طبیعی است كودكی كه در چنین فضای ولایی و دوستی اهل بیت (علیهم السلام) چشم و گوش باز نماید چگونه بار خواهد آمد؟ او در ممات پدر، تحت‏ حمایت و عنایت مادر پارسا و عفیفه ‏اش تربیت و پرورش می ‏یافت كه داغ مادر را نیز به زودی بردل گرفت و با كوله‏ باری از غم و اندوه به تحصیلات مقدماتی پرداخت.
مدت كوتاهی در اردكان بوده، سپس عازم یزد گردید و پیش اساتید نامداری‏ مانند: مرحوم آقا سید احمد مدرس، مرحوم حاج سید یحیی واعظ، مرحوم آقای سید حسن باغ گندمی و مرحوم آقا سید محمد علیرضا حائری به تحصیل مقدمات علوم و سطوح پرداخت و مقداری از قوانین را پیش آیت الله آقای حاج شیخ غلامرضا یزدی‏ تلمذ نمود و با اشارت و صلاحدید وی، شاگرد ساعی و كوشا، عازم حوزه علمیه قم‏ گردید و این مسافرت همراه بدرقه استاد مهربان و طالب كمال دانشجویش توأم بوده ‏است.

ادامه نوشته

مقبره آیت الله خاتمی(ره)؛ طراحی کامل، اجرای ناقص!

به بهانه سالروز ارتحال آیت الله خاتمی(ره) کتاب تازه انتشار یافته "زاهد روشنفکر" که مجموعه گفتارهای بیستمین سالیاد آیت الله است را مرور می کردم که مقاله ای از دکتر محمدرضا اولیاء توجه ام را بیشتر به خود جلب کرد. "جایی برای زیارت" عنوان مقاله ای است که به مروری بر تجربۀ طراحی مقبرۀ حضرت آیت الله خاتمی(ره) می پردازد. مقاله ای علمی، ساده، روان و عامه فهم. چند وقتی است که همچون بسیاری دیگر از همشهریان مسئله ساماندهی و در واقع هویت بخشی گلزار شهداء یا همان مزار خودمان فکرم را مشغول کرده است. مقاله مذکور نمونه ای است از یک تلاش همه جانبه برای رسیدن به آنچه گفتم.

دکتر اولیا که در یکی از نشستهای تخصصی دوره چهارم اردکان شناسی نیز از دانششان استفاده کردیم، در آغاز چه زیبا و جالب بر به کار بردن اصطلاح "مزار"  اصرار می کند؛ آنجا که می نویسد: « در گویش محلّی و عامیانة اردکان، هنوز به محل تدفین اموات "مزار" گفته می شود یعنی جایی برای زیارت، مکانی برای ملاقات و گفتگو. تغییر اصطلاح "مزار" به گورستان، آرامستان و نظائر آن و نیز جایگزینی واژة "آرامگاه" به جای "مقبره" از آنرو که بر نوع نگرش، سرنوشت طرّاحی و یا تجدید طرّاحی آن "جا" اثر می گذارد، قابل تامّل است. شاید اگر معنای اصطلاح "مزار" توام با ژرف اندیشی بیشتری مورد مداقه قرار می گرفت، به جای "گلزار شهداء"، "مزار شهداء" انتخاب می شد، تا فعل "زیارت" به عنوان امری اصیل، مبتنی بر معرفت و جهان بینی اسلامی، در یک جریان تاریخی تداوم می یافت و به نحوی شایسته تر و بایسته تر، از گذشته به آینده متّصل می شد. اینگونه تأمّلات، بازی با کلمات نیست که بتوان با سهل انگاری از کنار آنها عبور کرد، بلکه امری حسّاس و سرنوشت ساز است، چرا که بر نوع تلقی از بودن یا نبودن، زندگانی و مرگ و بالاخره هستی شناسی انسان تأثیر می گذارد... استعمال اصطلاح "مزار" (= محل زیارت) توسط مردم اردکان، کماکان، نشانه تشخّص فرهنگی آنان، و به طور ضمنی، علامت نوعی جهاد فرهنگی، علیه سیاست عربیّت زدایی و اسلام ستیزی است و بنابراین از تمامی سروران و مسئولان فرهنگی، سیاسی و اجرایی شهرستان اردکان استدعا می شود اجازه ندهند، اصطلاح فاخر "مزار"، به دست فراموشی سپرده شود.» استدلال قابل تاملی است!

ادامه نوشته

انار چینُگ

راسی راسی،پائیزَن گُنجِ خودُش قشِنگُگَه / هوا گَردِشُگ دارَه، شووُ روزُش مَلِِنگُگَه

شو اَگَه باغ بمونی، هوا یَهو سَرما مِشَه / شَخ اَگَه چُف نَکُنی،باد گِه میا، در وا مِشَه

صُب گِه خُو وَر مِخیزی، خِه مُکُنی شَنگولُگی/ لُوِ سُّفَه مِشینی نون بُخوری،مَنگولُگی

پَرُگِی دِرَخ یا رِختَه یا گِه دُمباش شُلُگَه / انارا اُو دار و گُندَه، امّا چَنتاش کِلُگَه 

چادیشُو وَر گَلِ مُل، یَگ رو مِرِم انار چینُگ / بَچُگا موندَه مِشَن، راخُد مِرَن پا وَرچینُگ

انارِ پوس سفید و مَلَس تو پَر مُندَنیَه / گُوری و نباتی خَش، امّا زوتَر خوردَنیَه

انارِ تِرَک دار و لَک پَکی، یَگجا تَل مِشَه / دخترا دون مُکُنَن، شیرین مِثِ عسل مِشَه

تِغارِ خمیر سِرِش راحَتَه بَخچِ اُو گیری / بُکّوئی یا مُش مالی،خیلی ندارَه تُوفیری

مِجوشَه اُوِی انار شَبَندَروز هِی قُل قُلُگ / تا بِشَه رُبِّ انار، نَه سِف باشَه نَه پُر شُلُگ

اما اِمرو انارا مِثِ قدیم اُو نَدارَن / خاطیری چاه و قناتا، خُش شُدَن اُو ندارَن

واحدی تو هم بِرو عَغدا شاید چَنتا باشَه / نباشَه، یَگ سَر بِرو ساوه مِگَن اونجا جاشَه

**************
راسی=راستی/گُنج=ظرفیت/چُف=چِفت/صُب=صبح/خُو خواب/ور مخیزی=بیدارمیشی/

خِه=خیال/لُو=لب/ سُفه=تالار/پرُگی=برگهای/دِرخ=درخت/رِخته=ریخته/دمباش=دمهایش/

کلگه= انار ریز/ چادیشو=چادرشب/ورگل مل=دور گردن/مونده=خسته/راخد= برگشتن/

پوس سفید و ملس دو نوع انار هستند/تو پَر= زیر برگها/گوری و نباتی هم دونوع دیگر انار هستند/

تغار=تاغار/بخچ= برای/ بکوئی=بکوبی/توفیر=تفاوت/شبندروز=شبانه روز/هی=مدام/

امرو=امروز/مث=مثل/خاطیری=برای اینکه/عغدا=عقدا/
شعر از: سید مهدی واحدی اردکانی

زاهد روشنفکر، مجموعه گفتارها و نوشتارهای بیستمین سالیاد آیت الله خاتمی(ره)

چند سالی هست که از مجمع بزرگداشت بیستمین  سالیاد آیت الله سید روح الله خاتمی(ره)  در اردکان گذشته است مراسم با شکوهی که با حضور سید حسن خمینی، سید محمد خاتمی، محقق داماد و تنی چند از دیگر بزرگان برگزار شد. حال پس از مدتی از آن روزها، کتابی تحت عنوان "زاهد روشنفکر"، مجموعه گفتارها و نوشتارهای بیستمین سالیاد آیت الله سید روح الله خاتمی(ره)، که در بردارنده مقالات و متن سخنرانی های ایراد شده در آن همایش است، به کوشش آقای علیرضا تابش و مساعدت بزرگواران گردآوری شده به وسیله انتشارات خانه فرهنگ خاتمی در بهار 1390 منتشر شده  و در خدمت تمام علاقمندان این بزرگوار قرار گرفته است.

اما کتاب از دو بخش که یکی گفتارها که شامل متن سخنرانی های همایش و دیگری مقالات ارائه شده در همایش که در قالب نوشتارها در کتاب آورده شده است. در پایان کتاب بخشی تحت عنوان یاد ها و خاطره ها، که مروری بر اسناد و تصاویر تاریخی  آیت الله خاتمی است و همچنین شامل شجره نامه ایشان و اسناد و اجازه نامه های مراجع مختلف به آیت الله خاتمی و همچنین شامل تصاویری از بیستمین سالیاد این بزرگوار در آبان 1387 است.

علاقمندان می توانند در حاشیه مراسم بزرگداشت مرحوم آیت الله خاتمی (ره) این کتاب را تهیه نمایند.

ادامه نوشته

گزارش تصویری سفر یک روزه دکتر ولایتی به اردکان

ورود جناب آقای دکتر ولایتی و هیئت همراه به اردکان و استقبال مسئولین شهرستان از وی

دیدار جناب آقای دکتر ولایتی با معلم دوران تحصیل خود جناب آقای حاج محمد آثاری

ادامه نوشته

شرحی پیرامون اختتامیه چهارمین دوره اردکان شناسی

طی چهارسال گذشته که نشستهای اردکان شناسی بصورت ایده ای ابتکاری از سوی انجمن چارسوق کویر برگزار گردیده، نتایج خوب و مثبت آن نیز مشهود شده و به لطف خدا ایده ای که در آغاز چندان مورد اعتنای برخی نبود، امروز برای غالب همشهریان ضرورتش درک شده است. هنگام برنامه ریزی دوره چهارم یعنی اواسط خردادماه برای اختتامیه برنامه نیز دوستان چارسوقی برنامه ریزی نمودند. با توجه به برنامه سال قبل و حضور ارزشمند استاد عزیز دکتر رضا داوری اردکانی، همه متفق القول بودند که برای برنامه امسال نیز باید سخنرانی در همین قد و قواره ها دعوت کنیم. همانجا تعدادی اسامی انسانهای فرهیخته مطرح شد که جدی ترین گزینه دکتر ولایتی تشخیص داده شد. از ابتدای تیرماه رایزنی ها شروع شد و اواخر مردادماه بود که موافقت اولیه دکتر ولایتی مبنی بر حضور در این برنامه به دست ما رسید. تاریخ پیشنهادی ما که در دعوت  نامه ایشان ذکر شده بود هفته اول یا دوم مهرماه بود. بعد از مدتی دومین جمعه مهرماه برای حضور ایشان از سوی دفترشان نهایی شد ولی ده روز قبل از آن به دلایل کاری برنامه به تعویق افتاد. تا اینکه یک هفته قبل خبرداده شد که برای روز جمعه 29 مهرماه دکتر ولایتی به همراه خانواده شان در این برنامه شرکت می کنند.

دلیل دعوت از جناب آقای دکتر ولایتی برای حضور در اختتامیه اردکان شناسی به علت تسلط و احاطه ایشان به فرهنگ و تمدن اسلام و ایران و تالیف چندین جلد کتاب و دهها مقاله در این زمینه بود. علاوه بر اینکه سمت های اجرایی بویژه مقام مشاورت ایشان برای رهبری معظم انقلاب اشتیاق ما را مضاعف نموده بود.

ادامه نوشته