(گزارشی از نشست دور وزه هم اندیشی تشکل های مردمی دوستدار میراث فرهنگی کشور در خوزستان)

بسمه تعالی

نشست دوروزه هم اندیشی تشکل های مردمی دوستدار میراث فرهنگی کشور و این بار قرعه به نام من زده شد. تقریبا از یک هفته قبل به من اطلاع داده شده بود برای شرکت در این نشست در اهواز آماده باشم. جدای از مفید بودن آن برای وجهه انجمن و البته برای کسب تجربه خودم، از اینکه نمی توانستم در مراسم اختتامیه اردکان شناسی مشارکت داشته باشم برایم خوشایند نبود.
باری چهارشنبه عصر بار سفر را بسته و با بدرقه مجتبی شاکر، از اردکان راهی اصفهان و از آنجا به اهواز روانه شدم. ساعت 30/5  که اتوبوس  روبروی ترمینال اهواز ایستاد و لختی بعد شکار یکی از رانندگان تاکسی شدم و با هماهنگی قبلی که با آقای گهستونی (انجمن تاریانا خوزستان) شده بود صبح زود را به منزل ایشان در اهواز رفتم که قبل از من  نیز دوستان دیگری از انجمن های سایر استان ها حضور داشتند که پس از استراحتی کوتاه و البته صرف حلیمی برای صبحانه به محل برگزاری افتتاحیه نشست، به رستوران تاریانا در محل  برگزاری نمایشگاههای بین المللی اهواز  عازم شدیم،  که البته خبری از سالن کنفرانس و امکانات وابسته نبود.
با کمک دوستان دیگر سالن رستوران را برای مراسم آماده کردیم. کم کم  دوستان و مدعوین دیگر نیز به جمع ما اضافه شدند و بنده نیز همانطور که از قبل انتظار می رفت چند باری با خواهرزاده(دبیر) اشتباه گرفته شدم ساعت 10صبح مراسم رسما شروع شد و موضوعات مختلفی توسط کارشناسان مربوطه ارائه شد. پس از صرف ناهار اهواز را به مقصد شوشتر ترک گفتیم. در حین صحبت با دوستان در مسیر متوجه شدم آنها اعضای انجمن چارسوق کویر، مثل آقای ملاحسینی، پورروستائی و فتوحی را می شناسند و متعجبند از اینکه در نشست های مختلف اعضای مختلفی از انجمن شرکت دارند.
خلاصه به لطف راهنمایی های دوستان از انجمن های خوزستان آشنایی مختصری با وضعیت استان خوزستان از جنبه های گوناگون  کسب شد. وجود منابع سرشار زمین و آب و دام و محصول فراوان(و البته عدم بهره بردای صحیح از آنها) در کنار هوایی کاملا بهاری و مطبوع، کویرزاده ای چون من را به حسرت وا داشته بود. به شوشتر رسیدیم و از سازه های باستانی آبی شوشتر بازدید کردیم و از آنجا به روستای ایستادگی عقیلی رفتیم و در آنجا به خانه ای، به میزبانی یکی از اهالی، که به شیوه ی سنتی ساخته شده بود و به تزئینات محلی مزین بود رفتیم و در محیطی متفاوت از محافل رسمی یکی دیگر از کارگاه های آموزشی- هم اندیشی  برگزار شد.
ساعت 8 شب بود که روستا را به مقصد رستوران موزه ای در شوشتر ترک گفتیم. از لذت دیدن آنجا و خوردن خورشت سبزی شوشتری بهره مند شدیم. بعد از صرف شام  راهی دزفول گشتیم و ساعت 30/11 شب به خوابگاه مرکز تربیت معلم  رسیدیم و صبح بعد از بازدید از بافت تاریخی  و البته جاذبه های طبیعی – تاریخی آنجا، دقایقی را مهمان سازمان بهسازی – نوسازی دزفول بودیم و با خوردن بامیه ی دزفولی کامی شیرین کردیم. ساعت  11  پس از پشت سر گذاشتن  دشتهای سر سبز و حاصلخیز دزفول، به پارک ملی دز رسیدیم و مهمان سازمان حفاظت  محیط زیست دزفول در محیطی اداری – طبیعی در کارگاهی آموزشی، با موضوع آشنایی با گردشگری محیط زیست شدیم.
رای ناهار، مهمان یکی از  خانواده  های دوستدار میراث فرهنگی اهواز با سفره ای لایق مهمانان شان بودیم. بعد از استراحتی کوتاه آماده رفتن به منطقه باستانی  چغازنبیل بودیم که به علت غبار آلودگی بیش از حد هوا، منطقۀ هفت تپه جایگزین شد که گویا از قدمتی بیشتر برخوردار بود و از توضیحات برازنده و به جای  استاد جعفر مهرکیان (دکترای باستان شناسی)  که در زمان  جنگ مسئولیت آن جا را برعهده داشت بهره مند شدیم.
بعد از اتمام این برنامه  راهی اهواز شدیم و پس از خداحافظی مختصر  از دوستان، هر کدام از همراهان راهی شهر خود شدند و من هم به همراه بعضی دوستان تهرانی و اصفهانی و در معیت آقای گهستونی به سمت ترمینال اهواز رفتم و تمام شد!به همین ناگهانی!!!
ذکر نکته ای نیز خالی از لطف نیست که بعد از تشکر فراوان از دوستان خوبمان در انجمن تاریانا و علی الخصوص آقا مجتبی گهستونی که الحق زحمت می کشید، و با توجه به تجربه میزبانی اولین گردهمایی تشکل های دوستدار میراث فرهنگی کشور؛ من بار دیگر به ارزش همراهی بچه ها در انجمن خودمان بیشتر واقف شدم وقتی پای کار  گروهی در میان باشد، به ارزش رهبری و مدیریت انجمن خودمان ببیشتر واقف شدم وقتی پای کار هدایت تیمی در میان باشد و ... به ارزش های انجمن چارسوق کویر خودمان بیشتر واقف شدم. وقتی برای کاری، خواستن را اراده می کنیم.

محمدعلی سرافراز اردکانی - بهار 92 |

تماشای گزارش تصویری این سفر در اینجا |