زیارتگاه حوض عباس که در محلۀ تاریخی چرخاب واقع شده است به عنوان یکی از اماکن مقدس بافت تاریخی اردکان، یادگاریست از دوران قاجار و بسیار مورد احترام مردم است. در مورد وجه تسمیه و سابقه و دلیل پیدایش این بنا، نقلهای متعددی بیان می شود که همگی (با وجود تفاوت در دیدگاه ها) مورد احترام بوده و هیچکدام ناقض هم نیست و از ارزش و تقدّس این بنا نمی کاهد.
البته در چند سال اخیر با تلاش اداره اوقاف و امور خیریۀ شهرستان اردکان، خادمان خدوم این زیارتگاه و دیگر نهادهای مسئول و با اعمال برنامه ریزی سنجیده و منسجم، انجام یک سری امور زیرساختی و برگزاری مراسمات مختلف، شاهد رونق این مکان مقدس بوده و هستیم. این بنا که تا چند سال پیش به رسم سنت قدیم در روزهای خاصی از هفته فقط میزبان بانوان بود، با تغییر رویکرد، امروزه تقریباً در اکثر روزهای هفته و تمام مناسبتهای مذهبی میزبان تمام دلشکستگان و علاقه مندانیست که مایلند دمی را با خدای خود فارغ از تمام تعلقات دنیایی در گوشه ای دنج خلوت گزینند.
اما دلیل نگارش این متن، مطلب دیگریست! مدتیست خورۀ تجدد طلبی و نوگرایی به جان زیارتگاه حوض عباس افتاده و متولیان این بنای خاص و شاخص بافت تاریخی و با ارزش اردکان ـ که بعید است یک اردکانی پیدا شود و از آن خاطره ای نداشته باشد ـ در سایه سکوت همگان، از مسئولین و مردم گرفته تا فعّالین عرصۀ میراث فرهنگی، هر روز دست به تخریب قسمتی از این بنا می زنند و ظرف مدت کوتاهی آن را به اصطلاح خودشان نوسازی! می کنند. البته این دخل و تصرّفات سابقه دار هم هست و مربوط به چند روز اخیر نمی شود.
نمونه اش، الحاق بخشی جدید، که علی رغم تلاش برای رعایت تمام اصول معماری اسلامی - ایرانی، تقریباً هیچ سنخیت و تناسبی با بنای قدیمی آن ندارد و بسان زایده ای ناهمگون خود را به ساختمان اصلی قالب کرده است. ساخت گنبد فلزی _ بتنی بر فراز زیارتگاه، که خدا می داند قرار است چگونه تزیین شود و به چه شکل، منظر تاریخی میدان چرخاب و بافت اردکان را بر هم بزند. کسی نیست بپرسد اصلاً چرا ساخته شد؟! کجا نوشته و چه کسی گفته که حتماً هر زیارتگاه و مکان مذهبی باید گنبد و گلدسته داشته باشد؟! تمام دیوارهای درونی قسمت قدیمی هم با سنگ مرمر تزیین! شده است که این خود، بلای جان دیوارهای خشتی است و باعث نابودی آن می شود. تحقیقات نشان داده خشت مثل یک موجود زنده احتیاج به تنفّس دارد تا به نوعی رطوبت آن خارج شود. اگر راه تنفّس آن بسته شود ظرف مدت کوتاهی پوک شده، از بین می رود. متاسفانه سقف و دیوار قسمت قدیمی زیارتگاه از سمت درب ورودی کنونی واقع در میدان چرخاب هم شبانه تخریب شد.
چند روز پیش اما دوباره خبر رسید دیوار سمت شمالی این زیارتگاه کاملا تخریب شده و از پشت آن دیواری آجری _ بتنی هویدا گشته است که قبلاً از داخل کشیده شده است.
نتیجۀ اقدامات فوق چنین شده است که به تدریج بنای قدیمی زیارتگاه در حال محو شدن بوده و بنایی نو و جدید در حال شکل گرفتن است. دیوارهای ضخیم خشتی و سقفهای دور دار، جایگزینی به اصطلاح مدرن پیدا می کنند و همۀ اینها به بهانۀ قدیمی بودن بنا و احتمال ریزش آوار! بهانه ای نخ نما، که این روزها آلت دست کسانی شده است که می خواهند برای تخریب یک بنای قدیمی و تاریخی دلیل موجّهی بیاورند! خیلی راحت می توانستیم با استفاده از یک پروسۀ ساده و هوشمندانۀ سنتی در تلفیق با فنّاوری روز، کل بنا را مرمت کرد و به وسیلۀ مصالح سنتی و بهره گیری از دانش معماران قدیمی روحی تازه و همگون با بافت اصلی در بنا دمید. با این کار هم قیمت تمام شدۀ این مرمت غیر اصولی کمتر میشد و هم شاکلۀ اصلی بنا از هم نمی پاشید.
دیگر از دست من و امثال من کاری بر نمی آید، جز نظاره کردن و افسوس خوردن. فقط آقایان نوگرا چند تقاضای خواهش گونه دارم:
خواهش میکنم کاری به درب قدیمی چوبی زیارتگاه و زنجیر و قفلهای « نیاز » آن نداشته باشید. همه ی ایران حوض عباس اردکان را به این شکل می شناسند. اگر آن را هم خراب کنید انگار هویت یک اثر را از بین برده اید. خواهش میکنم کاری به نمای آجری گرداگرد پنجره طلایی زیارت گاه نداشته باشید! اگر دقیق به تک تک آجرهای آن نگاه کنید متوجه منظورم خواهید شد. یکی از جاذبه های گردشگری حوض عباس همین دست نوشته هاست. اگر حداقل یکبار همراه مسافران و گردشگران به این مکان می آمدید منظورم را درک می کردید.
تجدد طلبان عزیز، تقاضا دارم خیال تخریب و نوسازی! ساباط قدیمی کنار زیارتگاه را از ذهن خود بیرون کنید و سرنوشت آن را به سرنوشت ساباط سمت جنوبی میدان(کنار حسینیۀ فعلی) گره نزنید. خواهش میکنم این قسمت یکی دو متری را برای یادگاری هم که شده تخریب نکنید و برای آیندگان باقی بگذارید.
کوتاه سخن اینکه، هر روز که در گوشه ای از این شهر اخباری این چنینی از تخریب عمدی قسمتی از تاریخ و فرهنگ شهرم به گوشم می رسد مطمئن می شوم هنوز هم امثال آدمهایی که بازار قدیم اردکان با آن چارسوق منحصربفردش را با خاک یکسان کردند، در این زمانه هم یافت می شوند. هنوز هم فکرانشان در عصر ما پیدا می شوند. متاسفم که بگوییم هنوز هم آن نوع تفکر ویران گر در دوران ما جاری و ساری است. امیدوارم قسمتهای دست نخوردۀ این زیارتگاه همچنان به همین شکل برایمان باقی بماند و به سرنوشت بناهای مشابه مانند «منظریۀ علی بیک» دچار نشود که امروزه هیچ اثری از آن نیست. به امید روزی که لغت « تخریب » از فرهنگ واژگان میراث این سرزمین رخت بربندد.

محمد پورروستائی اردکانی |


[ سقف قسمت ورودی از سمت میدان چرخاب برداشته شده است ]


[ از نمای بالا ]


{ !؟ }


[ دیوار سمت شمالی هم جمع شده و دیوار آجری جایگزین می شود ]


[ احتمالاْ این ساباط هم تا چند روز آینده از میان برداشته خواهد شد. ]


محمد پورروستائی اردکانی |
عکس: مجتبی شاکر اردکانی