همیشه گفته ام که یکی از اصلی ترین دلایلی که باید به یک سرزمین افتخار کرد، افتخارآفرینان آنند! سرزمین ما از این مفاخر کم ندارد؛ چه در تاریخ گذشته خود و چه در حال حاضر. اما نکته مهمتر شناختن این مفاخر و بهره بردن از آنان است؛ مَثل این موضوع شبیه به آن است که کتابی گرانبها و ارزشمند را خریداری کنیم و بجای خواندن و بهره بردن از آن، کتاب را در قفسه کتابخانه مان فقط برای نمایش و پز دادن قرار دهیم! چو سودی از این برایمان حاصل می شود اگر آن را نخوانیم و ورق نزنیم؟!!

در هر رشته و تخصصی که تحصیل کنی یکی از اولین چیزهایی که همان اوایل خواهی شناخت، لیستی ازاساتید و مولفان نامی همان رشته است. آنان که جغرافیا می خوانند در صدر چنین لیستی برایشان چند نام در اولویت است؛ یکی از آنان بی تردید دکتر محمدحسین پاپلی یزدی است. تعداد تالیفات و آثار و مقامات علمی او آنقدر هست که بخواهی از نزدیک چنین فرهیخته ای را ببینی اما وقتی پسوند یزدیش را ببینی شوقت صدچندان می شود. هنگامه تحصیل در دانشگاه چند باری استاد را از نزدیک در همایشها و گاه در راهروی دانشکده انسانی دانشگاه تربیت مدرس دیده بودم و هم صحبت شده بودیم. از همان موقع ها از استاد خواسته بودم تا به اردکان بیایند و از نزدیک تعاملمان بیشتر شود که به علت سکونتشان در مشهد و مشغله های فراوانشان اجابت این درخواست را به تاخیر می انداختند.

اما اینبار هنوز خرداد نشده تماس گرفتم و از ایشان برای حضور در جمع دوستان چارسوقی در دوره اردکان شناسی دعوت کردم. مسافرتشان به خارج را بهانه کردند و قرارمان شد اوایل شهریور جهت هماهنگی. هنوز دو سه روزی از شهریور نگذشته بود که تماسهای مکررم سرانجام علیرغم مشغله فراوان استاد را به آمدن قانع کرد. البته متاسفانه زمان آنگونه که خواست ما بود هماهنگ نشد اما همین اندک نیز غنیمتی بود پربهاء.

جلسه برنامه ریزی شده ما همزمان شده بود با ورود مهمانان آلمانی استاد که 20 نفر دانشجوی جغرافیای دانشگاه هایدلبرگ بودند. با هماهنگی سرپرست گروه، قرار دیدار ما و استاد با آنان شد بعد از بازگشت از اردکان به یزد اما ساعتی به آغاز برنامه و هنگام رسیدنشان به یزد متوجه شدیم که یکی از دانشجویان مریض احوال شده و دکتر پاپلی که دیگر نمی توانست برنامه اردکان را لغو کند به ناچار و طی چندین تماس و با پیگیری حضوری خود مهمانشان را جهت مداوا فرستادند و پس از اطمینان از صحت، با تاخیری 40 دقیقه ای راهی اردکان شدیم.

در بین راه از فرصت پیش آمده استفاده کامل را بردم و پیرامون موضوعات مختلف با استاد به تبادل نظر پرداختم. غالب بحث پیرامون فعالیت های انجمن بود و سپس موضوعات مورد تحقیق من. بحث های مفصل رقابتهای مکانی و چرایی و چگونگی برز آن و بویژه ماحصل تحقیقاتم پیرامون اردکان و میبد. استاد نیز با تیزبینی به بسیاری از سوالاتم پاسخ دادند و مواردی را نیز بر اطلاعاتم افزودند. چه حس غریبی بود! از یک طرف می خواستم پا را از پدال گاز ماشین دور کنم تا این فرصت همنشینی طولانی تر شود و بهره از استاد بیشتر شود، از سوی دیگر باید پا را با فشار تمام بر روی پدال می گذاشتم تا از تاخیر ایجاد شده بکاهم و سریعتر به جمع دوستان برسیم!

دکتر پاپلی در بین جغرافیدانها به چند خصیصه شهره است که اولی آن صمیمی و رک و صریح بودنشان است. از همان لحظه ورود با دوستان خوش و بشی داشتند تا اینکه جلسه آغاز شد. شرح مختصر سخنان دکتر در ادامه می آید. همانگونه که از قبل گفته بودند، قصدشان سخنرانی نبود و بیشتر میل به جلسه ای خودمانی و تعاملی و گفتگویی بود. بعد از مختصر صحبتهای اولیه باب سوالات باز شد. سوالات آغازین به قول استاد و یکی از دوستان به بی راهه رفت؛ به سمت زندگی شخصی استاد. پیش خود می گفتم که ای کاش از استاد خواسته بودم تا خودشان سخنرانی کنند شاید نفعش بیشتر می بود اما اندیشیدم که حال که این خوان اطلاعات در پیش روی دوستان است، ببینم دوستانم خود چه بهره ای با سوالاتشان از اطلاعات و دانش او می برند. چند سوال بعدی کمی اوضاع را بهتر کرد. کلاً به نظرم بد نبود. البته چندباری از پاسخ دادن به سوالات نسبتاً تخصصی آقای پیری عزیز که پیرامون قنات بود طفره رفتند. در بازگشت علت آن را بریم چنین گفتند که نمی خواستند جو نشست تخصصی محض شود و بیشتر انگیزه اشان تعامل با جوانان بوده ضمن اینکه بجای خود پاسخ سوالات پژوهشی جناب پیری را نیز خواهند داد.

به هر روی زمان به سرعت گذشت و میزبانی ما هم با گرفتن عکسی دسته جمعی به یادگار پایان یافت. با خداحافظی از دوستان و بازگشت به سمت یزد نخستین کار استاد تماس با مهمانانشان و جویا شدن احوال مریضشان بود. بعد از اطمینان از بهبود نسبی این مهمان فرنگی باب گفتگو دوباره باز شد. این بار تمام صحبتهایمان که با سخنان آقای صفائیان از راهنمایان تور یزد و آشنایان استاد، سه نفره شده بود اختصاص داشت به فعالیت های انجمن و همچنین راهکارهای جذب گردشگر در اردکان. ایده و پیشنهادهای خوبی که استاد ارائه دادند متعدد بود اما چند نکته را بیشتر تاکید کردند:

-        -  به هیچ عنوان وارد فعالیت های سیاسی نشوید؛

-        -   دوستانتان حتماً حتماً باید یک زبان خارجی بویژه انگلیسی را خوب مسلط شوند. حتماً کلاس بگذارید و تمرین کنید؛

-        -  تبلیغات امروزه حرف اول را می زند. تبلیغات گردشگری اردکان ضعیف است؛

-         - چاپ کتاب و cd و مجموعه عکس معرفی اردکان اولویت اصلیتان باشد؛

-          - درآمدزایی مهم است، نباید از آن غفلت نمود؛

دکتر پاپلی چندین بار از اینکه در چنین جمعی حاضر شده ابراز خرسندی و کرد و شوق و شور دوستان جوانمان را تحسین نمود. حیف که با رسیدن به یزد صحبتهایمان نیز لاجرم ناتمام ماند اما آن شب شبی شد به یادماندنی برای من و احتمال بسیارزیاد برای سایر دوستانم که از نزدیک "شارده حمام" که اکنون "شاهزاده جغرافیا" ست ملاقات نمودیم و رودررو به صحبت نشستیم.

برخی از مهمترین موارد مورد اشاره دکتر پاپلی در سخنانشان:

دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، استاد بازنشسته جغرافیای دانشگاههای فردوسی و تربیت مدرس و سوربن فرانسه، در نشست تخصصی چهارمین دوره اردکان شناسی با بیان گوشه ای از قابلیت های گردشگری در محیط های کویری بویژه منطقه یزد، رونق این بخش را ضرورتی انکار ناپذیر دانست. مولف کتاب "ماهیت و مفاهیم گردشگری" از جوانان خواست تا با برنامه ریزی دقیق نسبت به عملی شدن طرح های گردشگری و جذب گردشگر به منظور معرفی فرهنگ و هنر و هویت سرزمین خود بکوشند. دکتر پاپلی در بخش دیگر سخنان خود به تشریح نظریه "تمدن کاریزی" و موقعیت استان یزد در چنین پژوهشهایی پرداخت. نویسنده کتاب "قنات های تفت" با بیان اینکه زیستن در شرایط سخت بیابانی الزامات خاصی را نیازمند است، قنات را مهمترین عامل بقای سکونتگاههای کویری و بیابانی ایران دانست. به گفته وی قنات را نباید صرفاً سازه ای فنی و مهندسی در نظر گرفت بلکه کاریز یک سازه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تمدنی است. مولف کتاب "قنات قصبه گناباد" با بیان نظریات گوناگون پیرامون چگونگی آموختن استفاده از قنات در تمدن های کویری، این نکته را خاطر نشان کرد که یک سوال جای تامل دارد و آن اینکه آیا ابتدا تکنیک حفر قنات آموخته شد و بعد آبادی های وابسته به آن ایجاد شد؟ و یا اینکه پس از رونق سکونتگاهها و افزایش سطح فنی و تمدنی قنات نیز به کارگرفته شد؟

به اعتقاد دکتر پاپلی در روزگاران گذشته که شرایط اقلیمی مناطق بیابانی ایران وضعیتی مساعدتر داشته است، ساکنان سکونتگاههای حاشیه بابان تکنیک حفر قنات را از سایر مناطق آموخته و با احداث آن علیرغم از بین رفتن شرایط مساعد طبیعی، شهرها و آبادی های خود را گسترش داده اند. و با بیان اهمیت قنات در حیات شهرهای بزرگ و کوچکی همچون تهران، قم، کاشان، اردستان، اردکان، یزد و گناباد و ... ریشه حفر قنات را برگرفته از معدن کارهای اولیه ای دانست که در منطقه بین دریاچه ارومیه و دریاچه وان در معادن فعالیت می کرده اند و جهت تخلیه آب اضافه انباشته شده در معادن، بدین شیوه آب را تخلیه می نموده اند.

نویسنده کتاب پرفروش "شازده حمام" با ذکر مثالی به انتقاد از شیوه ها و رفتارهای اجتماعی امروزین جامعه پرداخت. به گفته دکتر پاپلی یزدی چگونه است که چند نفر که در سطح پایینی از نظر سواد علمی قرار دارند می توانند در یک کارگروهی و مشارکتی تعدادی از گوسفندان خود را که همه سرمایه و دارائیشان محسوب می گردد در قالب یک گله به اشتراک بگذارند و سرپرستی بر آن تعیین کنند و هیچگاه آنگونه که تجربه و تحقیقات در سراسر ایران نشان داده، از هم نپاشد ولی هنگامی که قرار است چند نفر فرهیختخ و باسواد بر سرموضوعی با یکدیگر به همکاری و اشتراک بپردازند با کوچکترین مسئله ای این جمع از هم پاشیده می شود؟ مولف کتاب "نظریه های توسعه روستایی" عامل چنین چیزی را از دست دادن باورهای اساسی و اعتقادی مردمان امروز دانست. وی ایرانیان را دارای آداب و رسوم و اعتقاداتی اختصاصی دانست که سبب جدایی آنان از سایر مجموعه های فرهنگی می شود. دکتر پاپلی یزدی عامل هویت ایرانی و ایرانیت را در کنار سایر عوامل هویت بخش دیگر باعث وحدت تاریخی این سرزمین در طول تاریخ دانست.

این استاد پیشکسوت دانشگاه در انتهای سخنان خود ضمن ابراز خرسندی مجدد خود از حضور در جمع جوانان علاقمند به تاریخ، میراث فرهنگی و هویت این سرزمین، از جوانان خواست تا افق دید خود را گسترش داده و از تعصبات محلی بیجا و گمراه کننده دست بردارند و با اتفاق و همدلی به آبادی و آبادانی شهر و کشور خود بسازند و تا نام ایران همچون همیشه زبانزد خاص و عام باشد.

رضا ملاحسینی اردکانی