تازه چند روز به نوروز مانده بود که با هم آشنا شدیم؛ همگی در تاب و تب بودیم تا هم خود شهرمان را بهتر بشناسیم و هم آن را به دیگران بشناسانیم! آخر همه می دانستیم که شهرمان را از زمانهایی که به درازای تاریخ است، «یونان کوچک» می خوانند و مگر کم افتخاری است که شهری را بیش از 350 سال بدین نام بخوانند؟!

برای اینکه شهرمان را آنگونه که باید بشناسیم، روزهای متمادی در کوچه پس کوچه های آن پرسه می زدیم و هربار  بیشتر پی به زیبایی بافت تاریخی شهرمان در اوج سادگی آن،که یادگار و میراث پدرانمان است می بردیم!

هر بار که با گوشه ای از زندگانی و کرامات علمای سلف دیارمان آشنا می شدیم تازه به درایت و فهم مستوفی بافقی واقف می شدیم؛ آن هنگام که جلد سوم «جامع مفیدی» -تالیف سالهای 1085 تا 1090- را بر می داری ، به صفحه ی 725 می رسی و ناگهان وجدان اردکانی بودنت تلنگوری به تو که اردکانی هستی، می زند:

«.... و این قصبه شریفه از قدیم الایام محل توطن فضلاء و علماء و حکما و منجمین و دانشمندان بوده و هست و در میان اصحاب هوش به «یونان کوچک» اشتهار دارد و حال تحریر این صفحه، آن مکان ... مشحون به وجود علماء و فضلا و منجمان و حکما و صلحا و هر یک منازل دلگشا و بساتین بهشت بنا ساخته و پرداخته اند....»

تازه فهمیده بودیم که دیارمان را به واسطه پاکی و سادگی مردمانش سالهایی بس دراز است که «قصبه شریفه» و «بلده طیبه» می خوانند و می نویسند! همه اینها در کنار سادگی زیبای کوچه پس کوچه های بافت تاریخی شهرمان کافی بود تا در زمانی که پذیرای میهمانان نوروزی دیارمان بودیم، آنان را نیز به میهمانی تاریخ و فرهنگ و هویت زادگاهمان و مردمانش ببریم تا آنان نیز بدانند که یونان کوچک ما خیلی هم کم از یونان باستان ندارد!

نوروز تمام شد و میهمانانمان رفتند، اما قرارمان بر این شد که ما بمانیم! آخر مگر شهرمان تمام شده بود؟! مگر تاریخ و فرهنگ و هویت دیارمان موقتی بود که ما نیز آن را رها کنیم؟! تازه فهمیده بویم که هیچ از شهرمان نمی دانیم و مانند ما نیز فراوانند! پس قرار است که بمانیم؛ بمانیم تا گرد غفلت را از چهره پرفروغ هویت و فرهنگ و گذشته شهرمان بزدائیم و هم خود بیشتر از آن بدانیم و هم به دیگران بشناسانیمش و هم برای آیندگانمان ...!

بنا داریم که این وبلاگ را به معرفی شهرمان، از تاریخ و جغرافیا و معماری اش گرفته تا فرهنگ و هویت و مشاهیرش اختصاص دهیم. در کنار آن نیز همچنان دور هم جمع می شویم و از گذشتهِ پرفروغ و اکنونِ پر زِ شور و آینده پیش روی این «زیبا ساده ی کویر» یعنی زادگاهمان اردکان می گوئیم و می شنویم! به زودی فعالیت های دیگرمان را نیز آغاز می کنیم تا حقی که برخاسته از «مهر مکان» است بر ساکنانش را در ارتباط با اردکانمان ادا کنیم، که رسول خدا (ص) فرمود: «دوست داشتن وطن از ایمان است.»

صمیمانه در این راه دست همه را به گرمی می فشاریم و منتظر همه کسانی که شهر و موطنشان را دوست دارند هستیم و آرزوی آینده ای روشن برای شهرمان در پرتو شناخت گذشته پرافتخار آن داریم ، زیراکه اردکان ما یادگار پدران ماست ... !                                                     

                                                                                                 "رضا ملاحسینی"